مبانی نظری گشتالت درمانی
گشتالت درمانی
مقدمه
2 - 1 - 1 ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی
به طور کلی می توان گفت که تقریباً تمام مفاهیم گشتالت درمانی از فلسفه شرق و عرفان مطالعه شده است . بویژه تائوئیسم ( پیروی از طریقت چینی ) و بودائیسم ( آئین بودا ). تائوئیسم ، روش فکری منسوب به لائو تسه فیلسوف چینی است که متبنی است بر اداره مملکت بدون وجود دولت و بدون اعمال فرم ها و اشکال خاص حکومت . بودائیسم ، مذهبی که معتقد می باشد باید تلاش کنیم برای روشن فکری ( هوشیاری معنوی ) از طریق غلبه کردن بر تمام نفس ها و امیال دنیوی ( الیس ، 2000 ).
در تاریخ روانشناسی جدید اگر مروری بیندازیم صاحب نظران مختلفی بر گشتالت درمانی تأثیر گذار بوده اند . ویلهلم وونت ، بعنوان بنیان گذار علم جدید روانشناسی ، از جمله افرادی است که می توان گفت بر گشتالت درمانی بی تأثیر نبوده است ( نویس ، 2000 ). موضوع روانشناسی وونت ، در یک کلمه ، هشیاری بود . دیدگاه او در مورد هشیاری این گونه بود که هشیاری از بخش های مختلفی تشکیل یافته است و می توان آن را با روش تجزیه یا کاهش مطالعه کرد . هر چند که وونت بر قدرت ذهن هشیار در ترکیب عناصر برای ایجاد فرآیندهای شناختی سطح عالیتر تأکید داشت ، با وجود این متوجه بود که عناصر هشیاری امور اساسی هستند و بدون این عناصر چیزی برای ذهن وجود ندارد که آن را سازمان بدهند . این مطلبی بود که روانشناسان گشتالت به آن حمله کردند ؛ یعنی بر نهضت ذره نگری و کاهش گری ؛ ولی در عین حال ارزش هشیاری را پذیرفتند . اما در عین حال وونت بر خلاف علاقه اش به عناصر تجربه هشیار ، متوجه شد که وقتی به اشیاء در دنیای واقعی نگاه می کنیم ، وحدت یا کلیتی از ادراکها را می بینیم . برای مثال ، درخت را به صورت واحد می بینیم . وونت برای تبیین آن نظریه اندریافت را مطرح کرد . او این فرآیند واقعی سازمان یابی عناصر در یک کل را ترکیب خلاق نامید ، این فرآیند ترکیب خلاق از ترکیب عناصر ، ویژگی های جدیدی را به وجود می آورد . وونت ( 1986 ) هر ترکیب روانی ویژگیهایی دارد که به هیچ وجه با مجموع صرف ویژگی های عناصر برابر نیست .
همانطور که روانشناسان گشتالت در 1912 اعلام داشتند ، می توانیم بگوییم که کل با مجموع اجزاء آن فرق دارد . امانوئل کانت ، فیلسوف آلمانی ، مفهوم تمرکز به وحدت ادراک را عنوان کرد . طبق گفته کانت ، ادراک ، یک برداشت و ترکیب غیر فعال حسی نیست ، بلکه سازمان دادن فعال این عناصر در یک تجربه به هم پیوسته است . بنابراین مواد خام ادراک بوسیله ذهن شکل و سازمان می یابد . فرانتس برنتانو ، روانشناس ، در دانشگاه وین ، با تمرکز وونت بر عناصر یا محتوای هشیاری مخالف بود و به جان آن پیشنهاد کرد که روانشناسی به مطالعه فرآیند